آخرین باری که به خودت اعتماد کردی کی بود؟ سالها دل طلب جام جم از ما ميكرد انچه خود داشت ز بيگانه تمنا ميكرد خيلي از ما مرتبا نگران قضاوت ديگرانيم. ناراحتيم كه ما را ناديده مي گيرند. از اين كه به مابي احترامي ميشه دلخوريم. دل شكسته ميشيم وقتي باهامون همدلي نميشه. از بي توجهي ،همراهي نشدن؛حمايت نشدن و بي اعتمادي ديگران سرخورده ميشيم. دلمون ميخواد ديگران تاييدمون كنند. نوازش مي خواهيم. و دلمون ميخواد به حساب بياييم. .... خوبه و طبيعيه كه اينها را بخواهيم و چه بهتر كه حداقل يكي را داشته باشيم كه بعضي وقتها بي ريا ما را ببينه...... اما ..... يه سوال؟! اخرين باري كه خودت ،خودت را به حساب اوردي كي بود؟ چقدر به خودت احترام ميزاري؟ چقدر به خودت حق ميدي؟ تا حالا دلت براي خودت تنگ شده؟ چقدر از خودت مراقبت ميكني؟ چقدر به خودت اعتماد داري؟ ايا خودت و دوست داري؟ ..... انگار بيشتر از يه سوال شد.. تو خود حجاب خودي حافظ از ميان برخيز... دكتر احمدرضا زماني